ترجمه مقاله

توپال

لغت‌نامه دهخدا

توپال . (اِ)ریزه ٔ زر و سیم و مس و امثال آن باشد و آنرا براده نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ). همان توبال به بای موحده است . (برهان ) (آنندراج ). ریزه های زر و سیم و آهن و مس . توبال . (ناظم الاطباء). اما در قاموس بالضم و بای تازی ، ریزه ٔ مس و آهن که در وقت کوفتن جدا شود و بنابراین عربی خواهد بود یا معرب کرده اند. (فرهنگ رشیدی ).
ترجمه مقاله