ترجمه مقاله

توپچی

لغت‌نامه دهخدا

توپچی . (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) مأخوذ از ترکی ، لشکری توپ دار و لشکری که سلاحش توپ است . (ناظم الاطباء). آنکه توپ انداختن داند و بدین اسم در قشون معین است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). فرد یا افرادی که اداره ٔ توپ را از جهت فنی اعم از نشانه گیری و جز آن بعهده دارند توپچی و توپچیان نامند. واحدی از نظام که مأمور تیراندازی با توپ است . (فرهنگ فارسی معین ).رجوع به توپچی باشی و توپ و دیگر ترکیبهای آن شود.
ترجمه مقاله