ترجمه مقاله

تکاثر

لغت‌نامه دهخدا

تکاثر. [ ت َ ث ُ ] (ع مص ) با یکدیگر نبرد کردن به بسیاری مال و قوم و فخر کردن . (منتهی الارب ) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). باهم به بسیاری نورد کردن بمال . (زوزنی ). با یکدیگر نبرد کردن . (دهار). نبرد در بسیاری ، یعنی گفتن یا نمودن که من بیش از تو دارم . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || (اِمص ) بسیاری و افزونی . (غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء) : موسم تقاطر اقطار و تکاثر امطار بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). به حقوق اسلاف و توقر بر شرایط عبودیت و تشمر برای لوازم خدمت و تکاثر به اقارب و موالی خویش توسل ساخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). و از تکاثر صولات جیب فلک اعلی چاک . (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله