ترجمه مقاله

تکان دادن

لغت‌نامه دهخدا

تکان دادن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) از جای خود حرکت دادن و راندن و لرزانیدن وجنبانیدن . (ناظم الاطباء). || جنبانیدن چنانکه دوای مایع را در شیشه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || به زیر و بالا بسختی و شدت پیاپی حرکت دادن ، چنانکه فرش قالین را برای فروریزانیدن گرد انباشته ٔ درون تار و پود آن . (یادداشت ایضاً). || افشاندن . افشانیدن . نفض . (یادداشت ایضاً).
ترجمه مقاله