ترجمه مقاله

تکحیل دادن

لغت‌نامه دهخدا

تکحیل دادن . [ ت َ دَ ](مص ) سرمه دادن . سرمه در چشم کردن و مجازاً روشنی دادن : بمقر ملک و دولت بازرسید و دیده را به جمال مبارک پدر تکحیل داد. (سندبادنامه ص 145). بعداز ده روز پیش تخت پدر رسید و دیده را به خاک بارگاه او تکحیل داد. (سندبادنامه ). رجوع به تکحیل شود.
ترجمه مقاله