ترجمه مقاله

تکشف

لغت‌نامه دهخدا

تکشف . [ ت َ ک َش ْ ش ُ ] (ع مص ) برهنه شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). برهنه و گشاده گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آشکار شدن چیزی . (از اقرب الموارد). || پر کردن برق آسمان را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خشک شدن زمین . || مفتضح شدن کسی . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله