ترجمه مقاله

تکفل کردن

لغت‌نامه دهخدا

تکفل کردن . [ ت َ ک َف ْ ف ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کفالت کردن .در عهده گرفتن . پذیرفتاری کردن : و مالی خطیر در صحبت تو حمل فرموده می آید تا هر نفقه و مؤونت که بدان حاجت افتد تکفل کنی . (کلیله و دمنه چ مینوی ص 30) که من ریاست این کبوتران تکفل کرده ام و ایشان را از آن روی بر من حقی واجب شده است . (کلیله و دمنه ایضاً ص 161). در اکرام مقدم من ملاطفت واجب دید و در ضیافت ابواب تکلف تکفل کردی . (کلیله و دمنه ایضاً ص 342). بر وفق مزاج او سخنها گفته بودند و تقبل ها و تکفل ها کرده . (جهانگشای جوینی ). رجوع به تکفل شود.
ترجمه مقاله