ترجمه مقاله

تکملة

لغت‌نامه دهخدا

تکملة. [ ت َ م ِ ل َ ] (ع مص ) تمام گردانیدن و نیکو کردن . (آنندراج ). کمل تکمیلاً و تکملة. رجوع به تکمیل شود. (ناظم الاطباء). || (اِ) آنکه چیزی را تمام گرداند. (از اقرب الموارد). تکمیل و تتمه . (ناظم الاطباء) : و بیشترین مردم بر این دستور مال و خراج می رسانیدند و بعد از آن باهفتادودو دینار کردند پس از آن کسورات منسوبه و معروفه به عجز و تکمله و اضافت می کردند. (تاریخ قم ص 143). || آنچه در آخر کتابی یا بابی ، یا فصلی تمامی سخن را نویسند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله