ترجمه مقاله

تیراندازی

لغت‌نامه دهخدا

تیراندازی . [ اَ ] (حامص مرکب ) کمانکشی و انداختن تیر خواه تیر کمان باشد یا گلوله ٔ تفنگ و یا توپ و سایر اسلحه آتشی . (ناظم الاطباء). رمایة. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). عمل تیرانداز. تیر انداختن . پرتاب کردن تیر از کمان و گلوله از توپ و تفنگ و جز اینها : و مردمان وی (گرگانج ) معروفند به جنگ و تیراندازی . (حدود العالم ). و پیغامبر (ع ) فرموده است : علموا صبیانکم الرمایة و السباحة؛ گفت بیاموزید فرزندان را تیراندازی و شنا. (نوروزنامه ٔ منسوب به خیام ).
خم ابروی تو در صنعت تیراندازی
برده از دست هر آن کس که کمانی دارد.

حافظ.


رجوع به تیرانداز و تیر انداختن شود.
ترجمه مقاله