تیره خال
لغتنامه دهخدا
تیره خال . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) خال سیاه :
به کنج لبش بر یکی تیره خال
که بردی دل زاهدان را ز حال .
رجوع به تیره شود.
به کنج لبش بر یکی تیره خال
که بردی دل زاهدان را ز حال .
(یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی ).
رجوع به تیره شود.