ترجمه مقاله

تیر سحر

لغت‌نامه دهخدا

تیر سحر. [ رِ س َح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از روشنی صبح کاذب است . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آه سحری را گویند که از روی سوز و درد باشد. (برهان ). آه سحر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
کاغذین جامه هدف وار علی اﷲ زنیم
تا به تیر سحری دست قدر بربندیم .

خاقانی .


|| دعای بد را نیز گفته اند. (برهان ). دعای بد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله