تیغباران کردن
لغتنامه دهخدا
تیغباران کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بارانی از شمشیر بر دشمن فروریختن . جنگی سخت با شمشیر کردن :
بر ایشان یکی تیغباران کنید
بکوشید و رزم سواران کنید.
رجوع به تیغ و ترکیبهای آن و ماده ٔ قبل شود.
بر ایشان یکی تیغباران کنید
بکوشید و رزم سواران کنید.
فردوسی .
رجوع به تیغ و ترکیبهای آن و ماده ٔ قبل شود.