تیغگذار
لغتنامه دهخدا
تیغگذار. [ گ ُ ] (نف مرکب ) شمشیرزن :
حمله ها بر به طبع تیغگذار
رزمها کن به وهم تیرانداز.
حربهای ایشان در آن محاربات چون قضا تیغگذار و چون زمانه عمرخوار بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 69).
حمله ها بر به طبع تیغگذار
رزمها کن به وهم تیرانداز.
مسعودسعد.
حربهای ایشان در آن محاربات چون قضا تیغگذار و چون زمانه عمرخوار بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 69).