ترجمه مقاله

تیماربر

لغت‌نامه دهخدا

تیماربر. [ ب َ ] (نف مرکب ) تیماردار. پرستار. غمخوار. کسی که نگاهداشت و نگهبانی و محافظت کسی را بعهده گیرد :
کمر بست شیده به پیش پدر
فرستاده او بود و تیماربر.

فردوسی .


در عشق تو صد همدم تیماربرم باید
تنها چه کنم چون کس تیماربرم نبود.

عطار.


ترجمه مقاله