ترجمه مقاله

ثقةالدین

لغت‌نامه دهخدا

ثقةالدین . [ ث ِ ق َ تُدْ دی ] (اِخ ) نجیب الملک . نام وی در قطعه ای از اثیرالدین شرف الحکماء الفتوحی المروزی از مشاهیر و معاریف مرو که عوفی ترجمه ٔ وی را در شعراء آل سلجوق (خراسان ) آورده است دیده میشود و آن قطعه اینست :
ای مایه ٔ هنر ثقةالدین نجیب ملک
آنی که چون کف تو به نیسان سحاب نیست
چون نظم و نثر خلق تو پاک و لطیف و خوش
دُرّ ثمین و آب گل و مشک ناب نیست
تا گشت روز و شب ز تو بیدار بخت تو [ کذا ]
در چشم شوربخت عدوی تو خواب نیست
مهمان بنده اند گروهی که در هنر
نزد فلک سؤال یکی را جواب نیست
از شاعر و منجم خود ده زیادت اند
راوی و مطرب و زنخی را حساب نیست
بردند آب روی و شد از شرم هر یکی
رویم پر آب دیده که در کیسه آب نیست
خرجی که بود خواهد، توزیع کرده اند
برنام خواجه بیش سبوی شراب نیست .
ترجمه مقاله