ترجمه مقاله

ثقةالملک

لغت‌نامه دهخدا

ثقةالملک . [ ث ِ ق َ تُل ْ م ُ ] (اِخ ) شهریار. ممدوح فخرالدین اسعد گرگانی بوده است و سپس فخرالدین در قطعه ٔ ذیل هجاء او کرده :
بسیار شعر گفتم و خواندم بروزگار
یک یک بجهد بر ثقةالملک شهریار
شاخی تر از امید بکشتم بخدمتش
آن شاخ خشک گشت و نیاورد هیچ بار
دعوی شعر کرد و ندانست شاعری
و آنگاه کرد نیز بنادانی افتخار
زو گاوتر ندیدم و نشنیدم آدمی
در دولتش عجب غلطی کرد روزگار
امید من دریغ بدان خام قلتبان
اشعار من دریغ بدان روسپی تبار.
ترجمه مقاله