ترجمه مقاله

ثلل

لغت‌نامه دهخدا

ثلل . [ ث َ ل َ ] (ع مص ) ثل . هلاک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || هلاک شدن . || افتادگی دندان . || سرگین انداختن ستور. || ویران شدن . || ثل یا ثلل بئر؛ گل برآوردن از چاه . لاروبی چاه . || ثلل تراب مجتمع؛ جنبانیدن آن را، یا شکستن طرفی از اطراف آن یا منهدم کردن . و همچنین است ثل یا ثلل کثیب . || ثلل دار یا ثل دار؛ ویران کردن خانه را و آن چنان باشد که بن دیوار بر کنند و سپس دیوار را بجنبانند تا در افتد. || ثلل تراب در بئر؛ انباشتن خاک را در چاه . || ثلل دراهم ؛ فروریختن درهم ها را. || ثل اﷲ عرش فلان ؛ نفرین است و معنی آن ، میراند او را و ببرد ملک او را.
ترجمه مقاله