ترجمه مقاله

ثمانین

لغت‌نامه دهخدا

ثمانین . [ ث َ ] (ع عدد، ص ، اِ) هشتاد. ثمانون . || احمق من صاحب ضأن ثمانین ؛ مثل است و قصه آن است که اعرابی کسری را مژده ای برد و کسری گفت هر چه خواهی درخواه که تراست و او هشتاد میش خواهش کرد.
ترجمه مقاله