ترجمه مقاله

جارن

لغت‌نامه دهخدا

جارن . [ رِ ] (ع ص ) خوگر. (منتهی الارب ). آنکه بر کاری خو کرده و آن را تمرین کرده باشد. (اقرب الموارد). || سوده . || نرم از جامه و جز آن . (منتهی الارب ). || راه ناپیداشده . (منتهی الارب ). الطریق الدارس . (اقرب الموارد). || (اِ) ماربچّه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله