ترجمه مقاله

جار

لغت‌نامه دهخدا

جار. (اِخ ) جزیره ای است در دریا که آن را قراف گویند، مساحت آن یک میل در یک میل است و جز با کشتی نمیتوان از آنجا عبور کرد. و ساکنان آن مانند اهل شهر جار بازرگانند. ساکنان این جزیره آب خوردن خود را با مشک از دوفرسخی می آورند. تمام این دریا را از جدّه تامدینه قلزم گویند. (معجم البلدان ) (مراصد الاطلاع ).
ترجمه مقاله