ترجمه مقاله

جالق

لغت‌نامه دهخدا

جالق . (اِخ ) یکی از بخش های چهارگانه شهرستان سراوان . این بخش در شمال خاوری سراوان و کنار مرز پاکستان واقع و حدود آن بشرح زیر است : از طرف شمال و خاور به مرز پاکستان و از طرف جنوب و جنوب باختری به بخش حومه ٔ سراوان و از طرف باختر به شهرستان زاهدان محدود است و از نظر طبیعی به دو قسمت تقسیم میشود:
1- قسمت کوهستانی معروف به کوه بند که از جنوب این بخش عبور میکند و بسمت شمال باختر امتداد دارد و خط الرأس آن بخش جالق را از بخش حومه جدا میسازد. 2- قسمت جلگه که مرکز و شمال بخش و قسمت عمده ٔ آن لوت و کویر بوده و در برخی نقاط دارای چاه میباشد. هوای دهستان بسیار گرم و مالاریائی است و بادهای گرم تابستان آنجاطاقت فرساست . آب قراء این بخش از قنات و چشمه و چاه تامین میگردد. محصول عمده ٔ آنجا غلات ، خرما و لبنیات است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . بخش جالق جزء شهرستان سراوان و دارای 20 آبادی بزرگ و کوچک میباشدو مجموعاً 7500 تن سکنه دارد. راههای این بخش مالرواست و فقط یک راه فرعی دارد که از راه فرعی سراوان به کوهک از اسفندک منشعب میشود و پس از عبور از گردنه ٔ وداف علی به جالق منتهی میشود. طائفه ٔ گمشادزائی که در حدود 5000 تن میباشند بطور سیار در این بخش زندگی میکنند و شغل عمده ٔ آنها گله داری و زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8). این محل را زالق . ژالق . جالق . صالق . صالقان . جالقان نیز ضبط کرده اند و ظاهراً دو جالق بود یکی جالق نو و دیگری جالق کهنه و بهمین جهت آن را جالقان گویند. (از تاریخ سیستان و حاشیه ٔ آن ). رجوع به کتاب فوق ص 22، 28، 29، 30، 80، 182 و زالق شود). صاحب مرآت البلدان آرد: جالق یکی از بلوک سرحدی بلوچستان است . (مرآت البلدان ج 4 ص 78).
ترجمه مقاله