ترجمه مقاله

جالندر

لغت‌نامه دهخدا

جالندر. [ ل َ دَ ] (اِخ ) جالندری . نام ولایتی است درسومنات . (برهان ) (اوبهی ) (آنندراج ). در اصل جالهندربوده . شهری است (از هند) بر سر کوهی اندر سردسیر و از او مخمل و جامه ها بسیار خیزد ساده و منقش و اندرمیان رامیان و جالهندر پنج روز راه است . (حدود العالم ص 44). جالهندر جالهندهر . اکنون جالندور واقع در پنجاب . (حاشیه ٔ برهان چ دکتر معین ). رجوع به جالهندر و چالندر شود :
ندانی چه جای است جالندری
که بهرام نارد کند داوری .

فردوسی .


بس شگفتی نباشد ار باشد
مادحت قهرمان جالندر.

مسعودسعد.


ترجمه مقاله