ترجمه مقاله

جالوت

لغت‌نامه دهخدا

جالوت . (اِخ ) نام جباری از فلسطین که داود او را بکشت و عبرانی آن جلیات است . (اقرب الموارد). کافری بود که در عهد طالوت بدست پیغمبری کشته شد. (برهان ). پادشاه کافر که طالوت بهمراهی حضرت داود(ع ) او راشکست داده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). نام کافری که ذکر او در بنی اسرائیل است . (شرفنامه ٔ منیری ). نام ملکی کافر است . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مهذب الاسماء). نام مردی اعجمی است . (منتهی الارب ). ابلیس داود. (خاندان نوبختی ص 228). مؤلف مجمل التواریخ والقصص ذیل احوال اشموئیل نبی آرد: و در این عهد پادشاه جالوت [ از ] جبابره بود و آخر ایشان از آن [ قوم که ] بلند هیکل و بالا بودند، و بعد از آنکه بنی اسرائیل درخواستند، خدای طالوت را به پادشاهی ایشان فرستاد، گفتند ما مستحق تریم پادشاهی را [ از طالوت ] اشموئیل گفت : ان اﷲ اصطفیه علیکم و زاده ُ بسطة فی العلم و الجسم ، و بنسب طالوت ، از اولاد ابن یامین بن یعقوب ، چون پادشاه گشت ، اشموئیل گفت : آیت ملک او آن است که تابوت ببنی اسرائیل باز رسد و فرشتگان آن را بیاوردند چنانکه گفت تحمله الملائکة . پس فرشتگان تابوت بیاوردند بفرمان حق تعالی و بنی اسرائیل بپادشاهی طالوت خرسند شدند،و حرب جالوت جبار کردند، و از آن خلایق بسیار جز سیصد و سیزده مرد نماند [ و اشموئیل پیغامبر طالوت را زرهی داد و گفت هرکرا آن زره راست آید چون درپوشد، جالوت بدست او کشته شود، گفت بنگرید تا کیست که ] آن زره بر وی راست باشد، در همه سپاه [ جز ] بر داود شایسته نیامد، داود سخت عظیم ضعیف بود، پس طالوت وی را گفت با جالوت حرب توانی کردن ؟ گفت توانم ، طالوت وی را دختر و پادشاهی بپذیرفت [ وعده ٔ دختر و پادشاهی بدو داد ] و داود سه سنگ درتوبره نهاد، و فلاخن داشت و پیش حرب کرد، و چنین روایت است که جالوت که ترکشش سیصد من بوده است . پس داود سنگی بفلاخن اندر نهاد، خدای تعالی باد را فرمان داد که ترک از سر جالوت گرفت ، و داود سنگی بینداخت و بر سرش آمد چنانکه مغزش بریخت و بمرد و سنگ بر زمین آمدو پاره پاره گشت . و بعدد هر سواری پاره ای بر ایشان آمد و هرچه در پیش بودند بکشت و دیگران هزیمت شدند قال اﷲ تعالی : فهزموهم باذن اﷲ و قتل داود جالوت . (قرآن 251/2). پس طالوت دختر و انگشتر به وی داد و همه ٔمردم مطیع شدند. پس از مدتی شموئیل بمرد و طالوت همه ٔ عالمان بنی اسرائیل را بکشت و داود فرار کرد، سپس طالوت پشیمان شد و خواست که توبه کند، بدعای زنی شموئیل سر از قبر برآورد و گفت : توبه او آنکه با دوازده پسر به حرب جباران رود تا کشته گردد. پس طالوت همچنان کرد و شهید شد و داود را پادشاهی مستخلص گشت . (مجمل التواریخ والقصص چ بهار ص 207 - 208) :
بجان من بر، ستخیز کرد لشکر عشق
چنانکه لشکر طالوت کرد بر جالوت .

طیان (از لغت فرس اسدی ص 189).


من آنم که طالوت را روز جنگ
برافکند داود با تیر سنگ .

حجةالاسلام تبریزی .


ترجمه مقاله