ترجمه مقاله

جالیة

لغت‌نامه دهخدا

جالیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث جالی . (اقرب الموارد). مسهل : و فیه [ فی الفاناخ ] قوة جالیة غسالة. || از خانمان رفتگان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). کسانی که جلاء وطن کرده باشند. مردمی که از اوطان خویش جلا اختیار کرده باشند. مهاجران . || (اِ) اهل ذمه . (اقرب الموارد). ذمیان بدانجهت که عمر ایشان را از جزیره ٔ عرب که سکونت داشتند بدر کرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || جزیه ای که از ذمیان گرفته شود: یقال «استعمل فلان علی الجالیة»؛ ای اُقیم علی جبایة الجزیة. || جزیه بطور مطلق . (اقرب الموارد). گزیت . خراج . ج ، جوال .
ترجمه مقاله