ترجمه مقاله

جال

لغت‌نامه دهخدا

جال . (اِخ ) قریه بزرگی است که به فاصله چهار فرسخ در پائین مدائن واقع شده و همان است که آن را کیل نامند و ابن حجاج درشعر خود آن را کال گفته است . (مراصد الاطلاع ) : و خرج ابوالحسین البریدی یرید بغداد و خرج توزون فی مقدمة السلطان و وقعت الحرب للیلة خلت من ذی الحجة بموضع یعرف بالجال اسفل المدائن . (الاوراق ص 228).
ترجمه مقاله