ترجمه مقاله

جامع سلطانیه

لغت‌نامه دهخدا

جامع سلطانیه . [ م ِع ِ س ُ نی ی َ ] (اِخ ) مسجدی است بسیار بزرگ و معتبر در سلطانیه که محمدبن ارغون خان الجایتو معروف به خدابنده و خربنده هشتمین پادشاه از اولاد هلاکوخان هنگامی که شهر سلطانیه را در 705 هَ .ق . بنا میکرد این جامع و گنبد معروف سلطانیه را نیز ساخت . و این شهرت که این جامع را برای مدفن خود ساخته اشتباه است بلکه این بنا از اول مسجد بوده و مدفن ، گنبدی است که نزدیک به آن ساخته شده است . الیاروس نماینده ٔ فردریک پادشاه نروژ به دربار شاه عباس ثانی که از سلطانیه عبور کرده است این جامع را چنین معرفی میکند: از سه در به این مسجد داخل میشوند که خود درها از جواهر و نفایس عالم محسوب است زیرا مانند درهای کلیساهای ما از چودن یا آهن نیست بلکه از فولاد است ، گویند اگر صدتن باقوت بخواهند در بزرگ را که رو بمیدان است بگشایند باز نمیشود لیکن اگر طفلی بگوید «بعشق علی باز شو» بجزئی اشاره باز میشود. در جنب مسجد بفاصله ٔ یک پنجره ٔمس مطلائی مقبره ٔ سلطان محمد مغول قرار دارد. قرآنهای متعدد در این مقبره دیده میشود که با سر قلمهائی که بعرض دو انگشت بوده بخط بزرگ نوشته شده است این سه در و پنجره از تمام اشیائی که در ایران دیده ایم نفیس تر و اجزاء پنجره طوری وصل شده که یکپارچه بنظر میرسد، مدت هفت سال صنعت کارهای ورزیده ٔ متعدد روی درهاو پنجره کار کرده اند. (از مرآت البلدان ج 4 ص 106).
ترجمه مقاله