ترجمه مقاله

جام خالی دادن

لغت‌نامه دهخدا

جام خالی دادن . [ م ِ دَ ] (مص مرکب ) قدح تهی به دست دیگران دادن . || کنایه از فریب دادن . چه ساقی ، سیه مست (بدمست ) را از روی امتحان جام خالی میدهد. (آنندراج ). از مصطلحات امتحان کردن ساقی هوش مست را. (غیاث اللغات ) :
ساقی دوران به ما امروز در بزم طرب
جام خالی میدهد گویا دلش از ما پر است .

اشرف (از آنندراج ).


دل مرا چون شیشه از بیمهری ساقی پر است
زانکه هر ساعت بدستم جام خالی میدهد.

حسن بیگ رفیع (از آنندراج ).


ترجمه مقاله