ترجمه مقاله

جام پیمودن

لغت‌نامه دهخدا

جام پیمودن . [ پ َ / پ ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از شراب خوردن . (آنندراج ). جام سرکشیدن :
هنوز از زمانی فزون شادکام
نپیموده بدشاه با ماه جام .

(گرشاسب نامه ).


از آن می یکی جام پیما بمن
که رنگ آورد از عقیق یمن .

فخر گرگانی (ازآنندراج ).


ترجمه مقاله