ترجمه مقاله

جان بخشیدن

لغت‌نامه دهخدا

جان بخشیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) جان دادن . زنده کردن . زنده ساختن :
نفحه ای آمد شما را دید و رفت
هر که را میخواست جان بخشید و رفت .

مولوی .


آنکه جان بخشید و روزی داد و چندین لطف کرد
هم ببخشاید چو مشتی استخوان بیند رمیم .

سعدی .


ترجمه مقاله