ترجمه مقاله

جان را کوشیدن

لغت‌نامه دهخدا

جان را کوشیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) بخاطر جان کوشیدن . بخاطر حفظ جان جنگیدن :
جز این نیز چندان بچنگ آوریم
چو جان را بکوشیم و جنگ آوریم .

فردوسی .


آن ملاعین جنگی کردند...چنانکه داد میدادند که جان را میکوشیدند. (تاریخ بیهقی ). رجوع به جان را زدن شود.
ترجمه مقاله