جان دوستلغتنامه دهخداجان دوست . (ص مرکب ) دوستدار جان . آنکه جان خود را عزیز میدارد : من که جان دوستم نه جانان دوست با تو از عیبه برگشادم پوست .نظامی (هفت پیکر).