ترجمه مقاله

جاه طلب

لغت‌نامه دهخدا

جاه طلب . [ طَ ل َ ] (نف مرکب ) جاه طلب کننده . جاه جوی . مقام خواه . منصب جو. آنکه بهر کاری و هر چیزی برای رسیدن بمقام و منصب تن دردهد. رجوع به جاه شود.
ترجمه مقاله