ترجمه مقاله

جاویزن

لغت‌نامه دهخدا

جاویزن . [ زَ ] (اِ) رملی که در مراره ٔ گاو بهم میرسد. (ناظم الاطباء). یعنی گاویزن ، چیزی است که میان زهره ٔ گاو باشد. هندش گاوروهن یا روهین گویند. (آنندراج ). معرب گاورازن است و فزاری گوید او را بعربی خزرةالبقر گویند و به پارسی مهره ٔ زهره ٔ گاو خوانند و بهندی زوین و بسندی گاوردین گویند و آن چیزی است که در زردی به زرده ٔ تخم مرغ ماند و او را در میان زهره ٔ گاو یابند چنانچه حجر انیس از بزکوهی ، و چون گاو را بکشند زهره ٔ او را بشکافند و جاویز ازو بیرون کنند و بمقدار از یکدانگ ماند تا چهاردرم و نیز در زهره ٔ گاو هندی یابند و چون از زهره بیرون آید محکم نباشد، چون در دهن نگاه دارند بیخود شوند. (ترجمه ٔ صیدنه ). و رجوع به الجماهر ص 203 شود.
ترجمه مقاله