ترجمه مقاله

جاویش

لغت‌نامه دهخدا

جاویش . (معرب ، اِ) معرب چاووش : و دخل بغداد [ مؤیدبن عطاف آلالوسی الشاعر الادیب ] فی ایام المسترشد فصار جاویشاً. (یادداشت مؤلف ازمعجم الادباء ج 7 ص 199 س 18). در دزی چنین آمده : جاویش یا جاووش لغت ترکی است . جمع آن جاویشیه است . در مصر در زمان ممالیک جاویشیه ها 40 تن بودند که جزو سربازان بشمار میرفتند و بسبب جرأت و جلادت خود امتیازی داشتند و رسم بر این بود که هنگام حرکت سلطان در مواقع رسمی پیشاپیشش آواز میخواندند. اینان بدو دسته تقسیم میشدند و هر یک ترجیعی میخواند که با آنچه دیگری تکرار میکرد اختلاف داشت . || صاحب منصبی که درجه ٔ پائین داشته و مأموریتهای مختلفی به وی داده میشد. (از دزی ج 1). و رجوع به چاوش و چاووش شود.
ترجمه مقاله