ترجمه مقاله

جایگه ساختن

لغت‌نامه دهخدا

جایگه ساختن . [ گ َه ْ ت َ ] (مص مرکب ) منزلت و مقام دادن . رتبه دادن :
بدو گفت اگر شاهرا درخورم
یکی نامور پاک خوالیگرم
چو بشنید ضحاک بنواختش
ز بهر خورش جایگه ساختش .

فردوسی .


فریدون بپرسید و بنواختشان
به اندازه بر جایگه ساختشان .

فردوسی .


درم داد و تشریف و بنواختش
بقدر هنر جایگه ساختش .

سعدی .


|| منزل دادن . مُقام دادن :
وزان پس بپرسید و بنواختش
یکی نامور جایگه ساختش .

فردوسی .


ترجمه مقاله