ترجمه مقاله

جای ساختن

لغت‌نامه دهخدا

جای ساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) مهیا ساختن جای را. جای فراهم کردن . تمهید : و او را پسری بود ماچین نام ، شایسته ، پدر را گفت من خود نیز جای سازم تا زمین بر شما فراخ گردد، پس برفت و بزمین ماچین قرار گرفت و آن حدود آباد کرد. (مجمل التواریخ والقصص ص 99).
ترجمه مقاله