ترجمه مقاله

جا افتادن

لغت‌نامه دهخدا

جا افتادن . [ اُ دَ ] (مص مرکب ) بجای خود قرار گرفتن استخوان ازجای بشده . استخوان جابجا شده بجای خود بازافتادن . || دم کشیدن پلو یا غذای دیگر. || نیک پخته شدن غذا: کوفته اش هنوز جا نیفتاده است .
ترجمه مقاله