جباجبا گفتن
لغتنامه دهخدا
جباجباگفتن . [ ج َ ج َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) جبا کردن . پیاله ٔ خود را بدیگری دادن از راه دوستی :
ز شش جهت همه اشیا جباجبا گویند
چه حکمتست بجا هیچ مرحبا بتو نیست .
رجوع به جبا کردن شود.
ز شش جهت همه اشیا جباجبا گویند
چه حکمتست بجا هیچ مرحبا بتو نیست .
ملاشاه (از بهار عجم ) (آنندراج ).
رجوع به جبا کردن شود.