ترجمه مقاله

جبار

لغت‌نامه دهخدا

جبار. [ ج َب ْ با ] (اِخ ) ابن صخربن امیةبن خنسأبن سنان بن عبیدبن عدی بن غنم بن کعب بن سلمة انصاری و سلمی مکنی به ابی عبداﷲ صحابی است . موسی بن عقبه بنقل ابن شهاب او را از اصحاب عقبه و ابوالاسود از مردم بدر دانسته اند. وی خراص (کسی که مقدار محصولات زراعتی ومیوه و غیره را بتخمین معلوم میکند) اهل مدینه بود.گویند وقتی که عمر یهودیان خیبر را اخراج کرد با جباربن صخر که خراص اهل مدینه بود بدانسوی شد و این شخص بحساب آنان رسیدگی کرد. بعضی روایات نیز از او آورده اند. (از الاصابه فی تمییزالصحابه ). رجوع به تاریخ الخلفاء ص 112 و امتاع الاسماع ص 47، 92، 328، 444 شود.
ترجمه مقاله