ترجمه مقاله

جبا

لغت‌نامه دهخدا

جبا. [ ج ِ] (ع اِ) آب گردآورده بجهت شتران . (منتهی الارب ). درعربی آب جمعشده و گردآمده برای شتران . (برهان ). || مال فراهم آورده . (منتهی الارب ). || باج و خراج . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء):
جودش کفاف عمر بخرد و بزرگ شد
عدلش حیات تازه بخاص و بعام داد
جیشش جبای خطه ٔ چین و خطا ستد
حکمش قرار مملکت مصر و شام داد.

جمال عبدالرزاق (از آنندراج ).


ترجمه مقاله