ترجمه مقاله

جبریه

لغت‌نامه دهخدا

جبریه . [ج َ ری ی َ / ی ِ ] (ص نسبی ، اِ) آنانکه آدمی را فاعل مختار ندانند. طائفه ای از حکماء که گویند بنده را اختیاری نیست . میرسیدشریف چنین گوید: این کلمه مأخوذ از جبر بمعنی اسناد فعل بندگان بخدا است و اینان دو گروهند: یکی جبر متوسط که برای بندگان در افعال به «کسب » قائلند مانند اشعریان . دیگر جبریه محض است که هیچ اثری برای عبد در افعال ثابت نمیدارند مانند جهمیه . (از تعریفات ). و رجوع به غزالی نامه صص 59 - 65 و خاندان نوبختی و بکلمه ٔ «جبر» در همین لغت نامه شود.
ترجمه مقاله