ترجمه مقاله

جبلاهنگ

لغت‌نامه دهخدا

جبلاهنگ . [ ج َ هََ ] (اِ) تخم خاری است زردرنگ شبیه به شیوران و بترکی صفرااودی گویند و مسهل و مقی ٔ میباشد خالی از سمّیتی نخواهد بود و اعراب آن را نیز معرب کرده جبلهنج گویند. (انجمن آرای ناصری ). گفته اند تخم تُربُد زرد است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). میرمحمدحسین خراسانی گوید لغت فارسی است و جبلهنج معرب آن است و آن تخم خاری است زردرنگ شبیه به شیوران و بترکی صفرااودی گویند. افعال و خواص آن چنین است : مسهل و مقی ٔ، و آشامیدن تا یک درهم آن جهت فالج و مقدار شربت آن تا نیم درهم و یک درهم آن کشنده است زیرا که با قوت سمیت است و کسی که آن را خورده باشد خناق آن را عارض گردد و تدبیر کسی که آن را خورده باشد آن است که قی فرمایند به تدابیر چنین که مذکور شد و خورانیدن روغن و زیره و انیسون و جندبیدستر با نبیذ و خوردن غذای چرب و شیر تازه با عسل ، و ضمادنمک گرم کرده بر شکم آن نهند و هر گاه شکم آن محتبس باشد او را تحقین فرمایند به حقنه های مناسب . (از مخزن الادویه ). جبرآهنگ . جبلهنگ . جلبهنگ . و به عربی سمسم بری گویند (برهان ). و رجوع به ترجمه ٔ صیدنه و تحفه ٔ حکیم مؤمن و قانون چ تهران کتاب 2 ص 175 س 6 شود.
ترجمه مقاله