ترجمه مقاله

جحاس

لغت‌نامه دهخدا

جحاس . [ ج ِ ] (ع مص ) زحمت دادن در حرب . (منتهی الارب ). مزاحمت کردن کسی را. (از ذیل اقرب الموارد). || مقابلت کردن با کسی . (از ذیل اقرب الموارد). || کوشش نمودن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). مزاولت کسی بر کاری . (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به جحاش شود.
ترجمه مقاله