ترجمه مقاله

جحوظ

لغت‌نامه دهخدا

جحوظ. [ ج ُ ] (ع مص ) عیب جویی کردن در کار کسی . (از قطر المحیط) (شرح قاموس ) (منتهی الارب ). نگریستن در کار کسی پس بدی آن را دیدن . (از اقرب الموارد) (شرح قاموس ). یقال : لاجحظن الیک اثر یدک ؛ اَی لارینک سوءَ عملک . (از اقرب الموارد). || بیرون آمدن چشم از چشم خانه . (از شرح قاموس ) (قطر المحیط). بیرون آمدن چشم . (از ناظم الاطباء). بیرون رو شدن چشم کسی . (از منتهی الارب ). بیرون خزیدن چشم . (تاج المصادر بیهقی ). || بزرگ شدن چشم . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (از شرح قاموس ) (اقرب الموارد). بیرون جستگی چشم و آن نوعی بیماری چشم است . بیرون خزیدن چشم . (یادداشت مؤلف ).
- جحوظالعین ؛ در اصطلاح طب قدیم ، بیرون خزیدن چشم . بیرون جستن چشم با استخوان و غیر از آن . (از تذکره ٔ ضریر انطاکی ). تمام چشم از جای خود کنده شدن . (از بحر الجواهر).
ترجمه مقاله