ترجمه مقاله

جدرة

لغت‌نامه دهخدا

جدرة. [ ج َ دَ رَ ] (اِخ ) قبیله ای است از بنی ازد: سموا به لانهم بنو اجدارالکعبة و حجرها. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). حیی است از ازد و آنان بنوعامربن عمروبن خثعمة می باشند. و آنکه گفته است : فرزند عمروبن خزیمه اند خطاکرده چنانکه سهیلی به اثبات رسانده است . و من [ مؤلف تاج العروس ] گویم این خثعمةبن بکربن یشکربن قصی بن صعب بن دهمان بن نصربن زهران ازدی است و بدان جهت که جدار یا حطیم کعبه ٔ مشرفه را بنا کردند به این نام موسوم شدند. و علمای انساب گویند یکبار سیل به کعبه آمد و بنیان آن را درهم ریخت ، قریش ترسیدند که بار دیگر سیل بیاید و آن را که اساس دین وشرافت آنهاست از میان ببرد پس همین «عامر» دیوارهایی سیل بند بنا کرد که آنها را جادر نامیدند. شیخ ما گوید: شاید کلمه ٔ «جدره » را جمع جادر قرار داده اند چنانکه در «کتبه و کاتب » است . و بعقیده ٔ من [ مؤلف تاج العروس ] ممکن است به اعتبار «جدیر» یعنی مکانی که این جدار به آن احاطه شده است به این نام موسوم شده چنانکه در «ثقیف و ثقفی » گویند. (از تاج العروس ).
ترجمه مقاله