ترجمه مقاله

جدیع کرمانی

لغت‌نامه دهخدا

جدیع کرمانی . [ ج ُ دَ ] (اِخ ) ابن علی ازدی معنی . وی در عصر خود شیخ خراسان و فارس آن دیار و از رؤسای باهوش بشمار بود. او در کرمان بدنیا آمد و منسوب به همان جاست . و در خراسان اقامت داشت تا زمانی که نصربن سیار فرمانروای آنجا شد. و از ترس فتنه و آشوب جدیع رازندانی کرد و طایفه ٔ ازد خشمناک شدند و نصر سوگند یاد کرد که صدمه ای به او نرساند سپس جدیع از زندان فرار کرد و سه هزار تن با وی گرد آمدند و نصر با وی صلح کرد ولی مدتی در خفا به جمعآوری یاران مشغول شد، سپس از جرجان خروج کرد و مرو را بتصرف آورد تا آنکه ابومسلم خراسانی خروج کرد و جدیع به مخالفت وی با نصرهم پیمان شد و برای نوشتن عهدنامه ای به اتفاق صد سوار بنزد نصر رفت و نصر سیصد سوار بطرف وی گسیل کرد تااو را گرفتند و بقتل رسانیدند. (از الاعلام زرکلی ).
ترجمه مقاله