ترجمه مقاله

جذبه

لغت‌نامه دهخدا

جذبه . [ ج َ ب َ ] (اِخ ) شاعری است بنام میرمؤمن از اهالی دارالمؤمنین کاشان . وی بشغل طبابت مشغول و به کسوت فقر ملتبس و خود او میگفته که چهار صد درویش و قلندر را بیشتر خدمت کرده ام . الحق او دارای صفات پسندیده بود و صحبتش مکرر اتفاق افتاد و اکثر اوقات از تلخی افیون کام شیرین داشت . از اوست :
در مصر دلم یوسفی آسوده که هرگز
یعقوب ندیده ست و زلیخا نشنیده ست .
(از مجمعالفصحاء ج 2 ص 91) (از آتشکده ٔ آذر چ قدیم ص 376).
ترجمه مقاله