ترجمه مقاله

جراحتگاه

لغت‌نامه دهخدا

جراحتگاه . [ ج ِ ح َ ] (اِ مرکب ) جای جراحت : ستیم آن ریم باشد که چون بر جراحتگاه فراهم آید خون فاسد درون وی ریم گردد. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
دل تنگم جراحتگاه مژگان تو بود امشب
که نیلی کرد سیلی های اشکم روی دریا را.

میرزامعزفطرت (از آنندراج ).


ترجمه مقاله