جراحت شدن
لغتنامه دهخدا
جراحت شدن . [ ج ِ ح َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جراحت گردیدن . به صورت جراحت درآمدن :
ازنظر افتاده ٔ یاریم و مدتها گذشت
زخمهای تیغاستغنا جراحتها شده ست .
ازنظر افتاده ٔ یاریم و مدتها گذشت
زخمهای تیغاستغنا جراحتها شده ست .
وحشی (از ارمغان آصفی ).