جراح
لغتنامه دهخدا
جراح . [ ج َرْ را ] (اِخ ) عامربن عبداﷲ. همان ابوعبیدة جراح است . (از ریحانة الادب ). رجوع به ابوعبیدةبن جراح شود :
کجاست جابرانصار و کو اویس قرن
کجا ابوعبیده جراح و مالک اژدر.
کجاست جابرانصار و کو اویس قرن
کجا ابوعبیده جراح و مالک اژدر.
ناصرخسرو.